سفارش تبلیغ
صبا ویژن





























ورد سحری

رضیه دختر درس‌خونی بود. شیطنت‌های دوستاش رو نداشت یا شایدم جلوی من اینقدر با ادب و مظلوم بود. اون سال توی مسابقات تیراندازی دانش آموزی در سطح کشور نفر دوم شده‌بود. می‌گفت از کوچیکی با برادراش می‌رفتن شکار و تیراندازی. دختر ساده‌ای بود؛ اما نه چندان مذهبی. اون وقتا توی مدرسه یه نماد سوسول بودن دخترا این بود که صورتشون رو تر و تمیز کرده‌باشن. کسی که این کار رو می‌کرد یعنی انگشت‌نما شدن رو به جان خریدار بود. الان نمی‌دونم اوضاع و عرف مدرسه‌ها چطوره. رابطه زیاد نزدیکی باهاش نداشتم که دقیق از زندگیش خبر داشته‌باشم. معمولا با نازنین می‌گشت. نازنین در همون نمادها تابلوترو شیطون‌تر از رضیه بود!
یه روز رضیه من رو کشید کنار. خواست یه حرفی بزنه. نازنین اومد کنجکاوی کنه ببینه چی می‌گه بهم. رضیه رفت سر کارش گذاشت و فوری برگشت. اولش یکم مِن مِن کرد. دستاش رو توی هم قفل کرده‌بود و با ناخن‌هاش بازی می‌کرد. یه دفعه سرش رو آورد بالا زل زد توی چشمام و پرسید : «آدم چطوری می‌تونه توبه بکنه؟!» باز سر و کله‌ی نازنین پیدا شد. من که جا خورده‌بودم از این سوالش یه فرصتی پیدا کردم خودم رو جمع و جور کنم. تو مغزم از بین آیه‌های قرآن سرچ کردم. یه نفس عمیق کشیدم. صدام رو صاف کردم. رضیه دوباره برگشت. گفتم : «اینطور نیست که توبه آداب خاصی مثه نماز و روزه داشته‌باشه. فقط کافیه از گناهی که انجام دادی پشیمون باشی.» پرسید : «همه می‌تونن توبه کنن؟» گفتم : «آره. اما به شرطی توبه شون قبوله که از روی نادانی گناهی کرده‌باشن نه به این امید که بعدش توبه کنن» و بعد این آیه قرآن رو خوندم براش : انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بجهاله ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم
نازنین اومد. وقتمون تموم شد.

چقدر برای توبه وقت داریم تو زندگی؟

نوشته شده در شنبه 87/9/2ساعت 10:26 عصر توسط سحر| نظرات ( ) |

می‏دیدم در مصاحبه‏هایی که رسانه‏ها با حفاظ قرآن دارند یک سوال کلیشه‏ای همیشه هست.
 - قشنگ‏ترین آیه قرآن از دیدگاه شما کدام است؟
از اول حفظم پیش خودم گفتم حواسم باشد قشنگ‏ترین را پیدا کنم. روز اول گفتم فلان آیه قشنگ است. روز دوم آیه دیگری پیدا می‏کردم. یکی از یکی قشنگ‏تر! قشنگ یعنی با محتوا و آهنگ دلنشین. آخرش به هیچ نتیجه‏ای نرسیدم ولی از هر آیه قرآن یک قشنگی و خاطره در ذهن دارم. ( البته هر یعنی بیشتر!)
امروز داشتم قرآن می‏خواندم به دو تا از همین قشنگ‏ها رسیدم.
یکی‏اش آیه فطرت است. آن سالی که حفظ می‏کردیم یک آقای سخنرانی چندین جلسه برایمان سخنرانی کرد همه صحبتهایش در مورد همین فطرت بود. فطرت الله التی فطر الناس علیها. امروز داشتم این آیه را می‏خواندم یاد ایشان افتادم. چقدر خوب است یادگاری‏های معنوی!


نوشته شده در چهارشنبه 87/3/22ساعت 1:0 عصر توسط سحر| نظرات ( ) |

نمیدونم اول قرآن را حفظ کردم یا در مورد شرایط ورود به دانشگاه الازهر شنیدم. آن وقت‏ها فکر کنم شنیده بودم که دانشجویان این دانشگاه باید حداقل 15 جزء قرآن حفظ باشند. خب برای من و دوستانم که نزدیک کل قرآن را حفظ بودیم امتیاز و مشوق بود. می‏دانستم هیچ وقت به واقعیت نمی‏پیوندند؛ اما همیشه می‏گفتم دوست دارم در دانشگاه الازهر درس بخوانم. چون متاسفانه حوزه‏های علمیه داخل کشور به حفظ قرآن اهمیت نمی‏دهند و فقط کمی شهریه طلاب حافظ بیشتر است. طلاب ما هنر کنند و بتوانند قرآن را بدون غلط بخوانند.
دیروز این خبر را که خواندم از دانشگاه الازهر هم پشیمان شدم. همان حوزه علمیه نجف خوب است!

فلوا لا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم و لعلهم یحذرون

الازهر الشریف در قاهره پایتخت مصر


نوشته شده در دوشنبه 87/2/30ساعت 12:17 عصر توسط سحر| نظرات ( ) |

بسم الله الرحمن الرحیم
به کوری چشم شیطان رجیم از هفته گذشته جدی تر قرآن را مرور می کنم. دو هم مباحثه ای پیدا کردم که تا قبل از اینکه قرار مباحثه بگذاریم برای اینکه از اجرشان کم نشود مقدار محفوظاتشان را نمی گفتند. شاید هم کار صحیحی می کردند. مثلا من که وبلاگ قرآنی زدم و همه جا جار زدم که حافظم چه گلی به سرم زده ام؟! شاید فقط ... نه ان شاءالله.
برای فردا صبح باید جزء دو را آماده کنم. داشتم می خواندم که به این آیه رسیدم:
« لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البر من آمن بالله و الیوم الاخر و الملائکة و الکتاب و النبیین و اتی المال علی حبه ذوی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل و السائلین و فی الرقاب و اقام الصلواه و اتی الزکاة و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا و الصابرین فی البأساء و الضراء و حین البأس اولئک الذین صدقوا و اولئک هم المتقون» ( بقره/177)
آیه میگه که نیکوکاری تنها این نیست که به هنگام نماز صورت خودتون رو به طرف شرق و غرب برگردانید و تمام وقتتون رو صرف این مسئله کنید. سپس مهم ترین اصول نیکی ها در ناحیه ایمان و اخلاق و عمل صالح رو بیان می کنه. این آیه بعد از اعترضاتی که یهودیان بر سر تغییر قبله داشتند نازل شده و بیانگر این هست که این همه گفتگو بر سر تغییر قبله صحیح نیست بلکه مهم تر از قبله مسائل دیگری است که معیار ارزش انسان هاست و باید به آنها توجه بشه.
آیه میخواد ما رو روشن کنه که جانماز آب کشیدن ملاک ایمان نیست؛ پوشیه زدن کسی رو مسلمان تر نمی کنه و تنها توجه به متن و ظاهر قرآن ضامن بهشت جاودان نیست. مومن کسی هست که ایمان قلبی به خدا و روز جزا و فرشتگان و قرآن و پیامبران رو همراه با دستگیری از نیازمندان و اقامه نماز و زکات و وفای به عهد و شکیبایی در سختی ها به همراه داشته باشه. مسلمان کسی هست که نتونه کوره مسلمان سوزی که اسرائیل غاصب راه انداخته رو ببینه و با سردمداران استکبار دست دوستی بده. مسلمان نباید از کنار پخش اخبار جنایات رژیم صهیونیستی در نواز غزه به سادگی بگذره. خیلی پیش اومده که مکه رفته هامون از احترام عجیب سعودی ها ( یا همان وهابی ها) به قرآن تعریف و تمجید می کنند. درسته؛ اونها حافظ و قاری قرآن زیاد دارند؛ اما کاش اندکی هم فکر و اخلاق و عمل قرآنی داشتند.
کشور های عرب باید نسبت به سکوتشان در برابر مسئله فلسطین پاسخگو باشند.


نوشته شده در شنبه 86/12/11ساعت 10:12 عصر توسط سحر| نظرات ( ) |

تعریف این سایت رو از دوستان شنیده‏بودم، تبلیغش رو در نمایشگاه رسانه‏های دیجیتال دیده‏بودم و امروز اتفاقی گذرم بهش افتاد.
ظاهرا هر روز یک سخن روز تصویری دارن. تصویری که من امروز دیدم این بود 

کسانی که ایمان بیارن و کارهای شایسته بکنن. حسن فعلی و حسن فاعلی. باطن و ظاهر. معلوم نیست اگه خدا باطن رو دوم گفته بود، ظاهر فریبها چند برابر می شدن!!
گلبرگهای این گل مثل شراره های آتشی هست که از دل بیرون زده باشه.
همیشه این آیه برام وحشتناک بوده.
یوم نقول لجهنم هل امتلات و تقول هل من مزید؟
چو دوزخ که سیرش کنند از وقید... دگر بانگ دارد که هل من مزید؟
نیت یا عمل هر کدوم صحیح نباشه،‏جهنم مشتاق ما میشه. به نظر حساب ساده‏ای میاد؛ اما...
اما...
کجایند مردان بی ادعا؟


نوشته شده در سه شنبه 86/9/6ساعت 6:6 عصر توسط سحر| نظرات ( ) |

<      1   2   3   4      >