ورد سحری
آن روزها که قرآن حفظ میکردیم هرجای خانه که مینشستیم کافی بود دستمان را دراز کنیم تا همانجا روی تلویزیون، کابینت، طاقچه، باغچه و از این قبیل یک قرآن پیدا کنیم.
همین! خواستم بگویم چقدررر در دوران حفظ احساس میکردیم در محاصرهی معنویتیم. حفظمان که تمام شد فکر کردیم چون دورهی یکسالهی حفظ+معنویت بوده بعد از اتمام دوره باید دور معنویت هم خط بکشیم. همهاش یاد این دوران خوش میکردیم و میگفتیم حیف که دیگر تکرار نمیشود.
حیف که لحظاتمان را با آه و حسرت بر لحظاتی که میتوانستیم خودمان بسازیمش تلف کردیم.