ورد سحری
وقتی قرآن حفظ میکردم سعی میکردم همه جا از آیات استفاده کنم؛ البته آن وقتها اینجور بودم. الان مینویسم بلکه یاد گذشته دوباره عمل گذشته و حتی بهتر از قبل را برایم زندهکند. داشتم میگفتم... یکی از موارد استفادهی آیات، در قنوت ِ نمازم بود. قبلترش همیشه بهمان یاد دادهبودند بگوییم: ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار. خب این هم یکی از آیات قرآن هست و خوب؛ اما دوست داشتم هر دفعه که دستم را به آسمان میبرم آیهای از قرآن که متناسب با حال آن زمانم باشد تلاوتکنم. چند مثالش را میگویم. مثلا اگر میدیدم مدتی به نمازم بیاهمیت شدم میخواندم: رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی ربنا و تقبل دعاء. وقتی میخواستم برای پدر و مادر و دوستانم دعا کنم میگفتم: ربنا اغفر لی و لوالدی و للمومنین یوم یقوم الحساب. اگر امتحانی در پیش داشتم قنوتم این بود: رب زدنی علما. اگر احساس گناه میکردم این آیه به زبانم میآمد: ربنا لاتواخذنا ان نسینا او اخطأنا... . وقتهایی هم که حال خاصی نداشتم همان ربنا آتنا را میخواندم. جالبی ذکر قنوتم این بود که سعی میکردم از قبل بهش فکر نکنم و تا قنوت میرفتم فیالبداهه آیهی مناسب حالم را بخوانم. اینطوری خودم هم میفهمیدم چه حالی دارم!
می گویند: بر اساس آیههای قرآن جدال باید فی احسن باشد.
احتمالا منظورشان این آیه قرآن است که «و لا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن الا الذین ظلموا منهم» بهشان بگویید لطفا آیه را تا آخرش بخوانند.
بهشان بگویید: همین خدا در قرآنش گفته «لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم» (نساء/148)
مدتهاست ذکر قنوتم اللهم عجل لولیک الفرج شده؛ شاید حال ثابتم. امروز که نماز ظهر میخواندم تا دستان خالیام را بالا آوردم و نشان آسمان دادم بیاختیار گفتم: اللهم انصر اسلام و المسلمین و اخذل الشرک و المشرکین.
آمین
یه روز رضیه من رو کشید کنار. خواست یه حرفی بزنه. نازنین اومد کنجکاوی کنه ببینه چی میگه بهم. رضیه رفت سر کارش گذاشت و فوری برگشت. اولش یکم مِن مِن کرد. دستاش رو توی هم قفل کردهبود و با ناخنهاش بازی میکرد. یه دفعه سرش رو آورد بالا زل زد توی چشمام و پرسید : «آدم چطوری میتونه توبه بکنه؟!» باز سر و کلهی نازنین پیدا شد. من که جا خوردهبودم از این سوالش یه فرصتی پیدا کردم خودم رو جمع و جور کنم. تو مغزم از بین آیههای قرآن سرچ کردم. یه نفس عمیق کشیدم. صدام رو صاف کردم. رضیه دوباره برگشت. گفتم : «اینطور نیست که توبه آداب خاصی مثه نماز و روزه داشتهباشه. فقط کافیه از گناهی که انجام دادی پشیمون باشی.» پرسید : «همه میتونن توبه کنن؟» گفتم : «آره. اما به شرطی توبه شون قبوله که از روی نادانی گناهی کردهباشن نه به این امید که بعدش توبه کنن» و بعد این آیه قرآن رو خوندم براش : انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بجهاله ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم
نازنین اومد. وقتمون تموم شد.
چقدر برای توبه وقت داریم تو زندگی؟