سفارش تبلیغ
صبا ویژن





























ورد سحری

از دانشگاه که برمی گشتم توی اتوبوس دختری مشغول قرائت قرآن روزانه اش بود .

از یه ایستگاه اتوبوس که گذشتیم جوانی را دیدم که همانطور که قرآن میخواند هر از گاهی سرش را بالا می آورد و انتظار اتوبوس می کشید .

دقایقی بعد از افطار که داشتم از یکی از خیابانهای اصلی رد می شدم دیدم توی خیابون شیر داغ می دن به روزه داران . چقدر دلم میخواست منم برم بگیرم . اما متاسفانه همش آقایون تجمع کرده بودند . البته نوش جانشان !

شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان

همه جا روی در و دیوار و پارچه ها نوشته که بهار قرآن مبارک باد .

بهار... تابستان...پاییز ...زمستان

راستی تا حالا فکر کردید که قرآن تابستان هم داره؟ یا پاییز و زمستان؟ اگه تابستانش رو بگیریم جهنم ... اونوقت باید به بهشت هم بگیم بهار قرآن !

پس بهار باید یه معنی دیگه ای بده . بهار قرآن یعنی فصل شکوفایی قرآن . یعنی اوج زیبایی و طراوتش . البته اوج زیبایی و طراوت هم شاید تعبیر دقیقی نباشه . همون فصل شکوفایی از همه مناسبتر هست .

شکوفه های قرآن ، آیه های نورانی آن هستند که اگه به طراوت محیط حساسیت نداشته باشی می تونه عطر خوشش رو استشمام کنی .

چشماتو ببند . نفس عمـــــیق .

عشق مانند هوا همه جا جاری است ، تو نفسهایت را قدری جانانه بکش

( این همه مدت ننوشتم که مثلا یه مطلب خیلی عالی بنویسم ، حالا در شرایطی که ته مانده کارتم رو دارم مصرف می کنم و با یه نفر در حال چت هستم و یه موسیقی هم از یک وبلاگ در حال پخش هست اینا رو مرقوم کردم . همیشه دنیا خلاف اونیه که انتظار داریم )


نوشته شده در چهارشنبه 85/7/12ساعت 12:6 صبح توسط سحر| نظرات ( ) |