سفارش تبلیغ
صبا ویژن





























ورد سحری

خدایا
آخه این کارا حکمتش چیه؟
لااقل بذار جواب امتحانای قبلیم بیاد؛ بعدش امتحان بگیر
منو به زور و قسمت و تقدیر کشوندی صدها کیلومتر این ورتر
بعدم هرچی می خوام خودم رو از اونجا بکنم نمیذاری
خب یه کاری رو شروع کردی بذار منم تمومش کنم
بذار دست و پام رو ازونجا قطع کنم بچسبم به زندگیم
اینقدر ازینجا رونده ام نکن
مغازه دارای اینجا صد میلیونم که خرید کنم تحویلم نمی گیرن
بعد تاکسی های اونجا مجانی می برنم
دانشگاه اینجا رو کم مونده ممنوع الورود بشم
بعد هر روز دارم یکی رو اجیر می کنم به جام بره دانشگاه اونجا کارامو انجام بده
جای من بودی گیج نمی شدی؟
چرا بی وطنم کردی؟

نوشته شده در سه شنبه 89/1/17ساعت 1:14 عصر توسط سحر| نظرات ( ) |