سفارش تبلیغ
صبا ویژن





























ورد سحری

دیشب داشتم به قرآن هایی که در زندگیم هدیه دادم و گرفتم فکر می کردم. و در نتیجه به آدم هایی که بهشون قرآن دادم یا ازشون قرآن هدیه گرفتم.

 

بعد از اینکه حافظ قرآن شدم علاقه زیادی به قرآن های مختلف پیدا کردم. در واقع هر قرانی کارکرد خاص خودش رو داشت. یکی برای حفظ توی خونه خوب بود یکی برای مرور توی خونه؛ یکی قرآن جیبی بود یکی قرآن کیفی بود یکی قرآن مسافرتی بود و ...

هر سفر زیارتی که داخل یا خارج کشور می رفتم می گشتم تا یه قرآن ناب و خاص پیدا کنم و حتی به بقیه هم سفارش می کردم برام قرآن های خاصی بیارن. یعنی اگه من هیچ قرآنی هدیه نداده بودم الان یه کلکسیون قرآن داشتم!

 

چون عاشق اشیاء ریزجثه هستم همیشه دنبال قرآن های کوچیک و خوانا بودم و هستم. یه قرآن کوچیک داشتم که دکمه می خورد برای بستنش به جای زیب که اون رو هدیه دادم به زهرا. از مکه گرفته بودمش و متبرک به کعبه بود. یه قرآن بود از نمایشگاه قرآن تهران خریده بودم جلدش زرشکی بود و داخل قاب می شد منتها با سایز خیلی کوچیک. اینم یکی از دوستام یه روز دستم دید و خوشش اومد منم دادم بهش. ازین قرآنا زیاد داشتم. شاید ده بیست تایی قرآن همینطور گرفتم و بخشیدم.

اوایل خیلی سختم بود. چون هر قرآنی رو با وسواس زیادی می گرفتم و باهاش ارتباط معنوی- عاطفی برقرار می کردم؛ اما کم کم رو خودم کار کردم و به خودم می گفتم باید حداقل از قرآن شروع کنم تا بتونم آدم سخاوتنمدی بشم. هرچقدرم که قرآن ببخشم نه تنها چیزی از دست ندادم بلکه تونستم این صفت رو در خودم بیشتر تقویت کنم.

 

جالبه از وقتی قرآن زیاد هدیه دادم زیاد هم قرآن هدیه گیرم می اومد. قرآن هایی از مکه، کربلا، لبنان، یه قرآن نفیس از نمایشگاه قرآن و ... . از همون دست که دادم از همون دستم گرفتم.

یه چند وقته حس می کنم قرآن هام زیاد شدن و خب کسی هم برای بخشش نیست! اصلا خوشم نمیاد قرآنی تو قفسه ام باشه که خونده نشه. چون حق قرآن اینه که دست کم چند وقت یه بار قرائت بشه.

 

یه حکایت جالبی از زندگی مقام معظم رهبری چند وقت پیش شنیدم. اینکه چون ایشون به خاطر موقعیتشون زیاد بهشون قرآن هدیه داده میشه همه اینها رو به ردیف توی قفسه کتابخونه شون چیدن و هر روز که می خوان قرآن بخونن نوبت یه قرآن می شه تا هیچ قرآنی مهجور نمونه. من که متاسفانه مدتیه برنامه منظم قرائت ندارم و خب اینقدرم زندگیم مرتب نیست که همه قرآنام توی یه قفسه یا حتی توی یه شهر باشه!

 

چند سالیه فهمیدم راه ورود به قلبم هدیه گرفتن قرآن شده! البته یادم نمیاد تا حالا به کسی این جمله رو گفته باشم اما هرکسی که ازش قرآن هدیه گرفتم رو نتونستم فراموش کنم و یه حس معنوی قلبی از اون هدیه و شخص برام مونده.

خدا کنه قرآن، وسیله خبط و خطاهام نشده باشه.


نوشته شده در شنبه 89/4/5ساعت 10:40 عصر توسط سحر| نظرات ( ) |