سفارش تبلیغ
صبا ویژن





























ورد سحری

چهار پنج سال پیش یه همایش چند روزه قرآنی بود . در کنارش یه نمایشگاه بود که کتاب « آیه های زندگی » رو می فروختن .  و از اونجا که من خوره کتاب هستم رفتم یکیشو خریدم . توی هر صفحه کتاب یه آیه قرآن رو با ترجمه و تفسیر خلاصه نوشته بود و موضوع بندی جامعی هم کرده بودن . حالا ای دل غافل که میخواستن روز آخر همایش کتابهای باقی مونده رو مجانی به ملت بدن . خلاصه روز آخر هم رفتم همایش بعد از اتمام داشتم از سالن خارج می شدم که دیدم جمعیت تجمع کرده فجیع ، چون به هر حال مال مفت خوردن داره همه داشتن کتاب رو می گرفتن . فشار جمعیت زیاد شده بود . یه پیرزنی کنارم وایساده بود که به زور می تونست خودشو تو فشار جمعیت سرپا نگه داره . روشو کرد به طرف من و پرسید : دخترم ، آیه های مردگی هم دارن؟! اولش فکر کردم داره شوخی می کنه . یکم گیج ویج زدم . بعدش که چشمای پرسانش رو دیدم فهمیدم نه بابا طرف وافعا براش سواله . اصلا نگرفته بود موضوع چیه و مراد از آیه های زندگی چیه!؟ لبخند تلخی زدم و گفتم : نه مادر ، فقط آیه های زندگی دارن .

خدامیدونه توی همایش چکار می کرده . شاید دنبال عروس برای نوه اش بوده . چقدر کارهای قرآنی غریبه

. بابا درک کنید عمق فاجعه رو !


نوشته شده در شنبه 85/6/18ساعت 12:16 عصر توسط سحر| نظرات ( ) |