ورد سحری
خودمم نمی دونم چطور می خوام از پس کارهام بر بیام. روز که همه اش کلاس و جلسه و ترافیک و صحبته. شب تازه شروع شب نشینی و اینترنت هست. این وسط خیلی احساس بیکاری هم کردم که میخوام یه مقاله هم برای فلان جشنواره بنویسم و ارسال کنم! حالا جالبه نصف جلسات و صحبتام در مورد اینه که کارای یه موسسه یا شرکت رو برای یه جای دیگه تشریح کنم و از طرف اون موسسه نماینده بشم با اون یکی ارتباط بگیرم. اگرم کاری بهم می سپرن انجام بدم میرم از اون یکی موسسه میگیرم و تازه چقدر دو طرف خوشحالن که من اینا رو به هم معرفی کردم! الان سه تا مرکز هست که یه هفته هست دارم رو سه تاشون کار می کنم و کار این رو به اون یکی حواله میدم و الخ! کل محتوایی که دارم برای سه تاشون استفاده می کنم یه چیز هست! حالا کم کم خودشون رو به هم مشغول می کنم و خودم می کشم کنار! فقط یه مدیر برنامه لازم دارم این وسط. همین! به نظر من مهم ترین پیام سال همت مضاعف و کار مضاعف اینه که بابا دیگه حرف رو تموم کنید و وارد عمل بشید! جمعش کنید این اوضاع رو! یادمون باشه خود خدا گفته که : والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا کار بعضی خیریه ها اینه که به نیابت از بچه های یتیم برن گدایی! اینقدر کم خونه هستم که مدت هاست گوشیم وقت نکرده شارژش پر بشه! رنجوره و ناله کنان دو روز یه بار غش می کنه
یک حس درونی به من می گوید
تو ماندنی نیستی!
حالا این همه پارچه نویسی هایی که داره از در و دیوار سازمان ها قد می کشه که سال همت مضاعف مبارک باد، این همه مطالبی که میان همت مضاعف رو مثلا از دید آیات و روایات بررسی می کنن، مسابقه وبلاگ نویسی در مورد همت مضاعف و کار مضاعف... تو رو خدا بس کنید دیگه. آخه واضح تر از این می خواستید بگن؟ با خودمون که تعارف نداریم، وبلاگ نویسی بیشترش رو هوا حرف زدنه، چرخی از چرخ های مملکت رو راه نمی ندازه، حتی از نظر علمی هم اونقدرا عمیق نیست... حالا بعضی وبلاگای خاص هستند که واقعا کار می کنن و دارن روشنگری می کنن؛ اما جون من اینقدر مسابقه وتحقیق و داستان و عکس درباره همت مضاعف نریزید رو گود! دارید حیف می شیدا... حیف اون دستا نیست کار نکنه؟ حیف اون سلول های خاکستری نیست آکبند بمونه؟ حیف اون رختخوابتون نیست استراحت نکنه؟
اگرم می خواید مسابقه وبلاگ نویسی بذارید نمیخواد حالا واسه ما کلاس بذارید همت مضاعف رو به شاخه های مختلف تقسیم بندی کنید. بگید یاعلی! هر کی هرکاری می کرده مضاعفش کنه. ما هم آخر پاییز جوجه ها رو می شماریم به تپل مپلاشون جایزه می دیم.