ورد سحری
تا یادم بماند
امشب چه حالی داشتم
تا قدر بدانم شب هایی که حال مزخرفی ندارم.
تا یادم بماند به سادگی خروج یک آوا از بین شفتین،
حریم ها می شکند.
و روزها و ماه ها و سال ها
با صرف هزینه و وقت و اعتماد فراوان
شاید کمی شکسته بندی شوند.
یادم بماند
دل کسی را نشکنم
که اگر شکستم
آه اش مرا می گیرد.
آه
در واکنش به این خبر، بعضیها با توجه به جبهه گیریهای سیاسی شخص استاد شجریان گفتند چه بهتر که دعای قرآنی ربنا از زبون کسی که بهش اعتقاد نداره پخش نشه. البته من اصلا ربط دادن تمایلات سیاسی به اعتقادات شخصی رو اصلا درست نمیدونم چه بسا آقای شجریان بیشتر از ناقلان این حرف به معنویات و خدا و پیغمبر و دعای دم افطار معتقد باشن و البته تر اینکه این پاراگرف فقط یه نقل قول بود. جدی نگیرید.
بحث مسائل فرهنگی که توی کشور میشه میگن تا وقتی الگوی جوونهای ما بازیگرا و خوانندهها هستن نباید انتظار داشتهباشیم جوون امروزی اهل کار و تلاش و حتی یه ریزه سختی تو زندگیش باشه. به دنیای پر زرق و برق خوانندهها و بازیگرا عادت کرده و حتی ورزشکارها هم فقط تو رشتههای خاصی مثل فوتبال هست که مطرح میشن و مردم میشناسنشون.
ربنا یک دعای قرآنی هست که با لحنی شیرین و دلنشین خونده شده. ما قاریها و حافظهای زیادی توی کشورمون داره که در مسابقات بینالمللی کشورهای مختلف مقام برتر میارن. حتی عربزبانها و قراء مصری که خیلی معروفن لب به تحسین قاریان ما باز کردند و اعتراف کردند صوت و لحن وتجویدشون فوق العاده هست.
خوندن دعای ربنا برای یک قاری بینالمللی ایرانی اصلا کاری نداره. من دعای ربنای شجریان رو شنیدم. بارها دعاهایی که بعد از تلاوت خونده میشه رو هم شنیدم؛ آدم رو به ملکوت میبرن. فن قرائت متون عربی و قرآنی توی کشور ما خیلی پیشرفت کرده و توانایی حافظان و قاریان ما اگه از استاد شجریان بیشتر نباشه کمتر هم نیست. پس چرا ما اجازه نمیدیم حق تبلیغاتی خوندن این دعا و محبوب شدن دعا و خوانندهاش بین مردم به حافظان و قاریان قرآن تعلق بگیره؟ چرا توی این زمینه که به خاطر ماه مبارک رمضان گرایش به معنویت هست به جای اینکه مردم رو به سمت قرآن و یاران قرآن بکشونیم برعکس میخوایم خوانندهها رو قرآن دوست جلوه بدیم؟
این کار فقط تقصیر صداوسیما نیست. همین مردمی که به خبر پخش نشدن صدای شجریان اعتراض کردند باعث میشن که صداوسیما هم ذائقه مردم دستش بیاد و انتظاراتشون رو بفهمه.
آقای شجریان مختاره که هرچقدر میخواد شعر و آواز بخونه؛ قول میدم هیچ قاری قرآنی وارد حیطه کاری تخصصی ایشون نشه؛ اما کاش ایشون هم حق تبلیغاتی و الگوپذیری جوونها از خواننده دعای ربنا رو میذاشتن مخصوص صاحبان اصلی حق بمونه.
اینجا فقط صحبت از یه حق معنوی هست نه قانون و قضا. یه چیزایی هست که اخلاق حکم میکنه نه مصوبه و بند و قانون.
چرا حق مطرح شدن با استفاده از دعای ربنا از قاریانی که تمام عمرشون رو صرف این کار کردند ازشون گرفته شده؟ چرا حق الگوپذیری جوونها از قاریان توی این یک ماه سال رو کسی نمیبینه؟
و نحن المقیمون
فی الإنترنت
فبئس القرین
مهم اینه که در اوج ِ سرعت روی زمین، وقتی اسباب پرواز مهیا هست یه لحظه اون دو تا چرخ کوچولوی جلو رو بگیره بالا، نوکش رو بده به سمت آسمون و اراده خونه ابرا بکنه.
حالا فرض کنید یه باند پرواز با یه هواپیمای مجهز -نه از این توپولفها - ساعت پروازش هم بدون تأخیر، آماده آماده باشه .بعد این هواپیمائه هِی روی زمین سرعت بگیره ولی از ترس سرعت زیاد بزنه رو ترمز! مشخصه که اینجوری مسافرا با کمربند از صندلی کنده میشن!
این روزا فهمیدم که روزه گرفتن من حکم همون هواپیمای ترسو رو داره. اسباب پرواز مهیاست. نخوردن و سنگین نشدن، سحرها بیدار بودن، در غل و زنجیر بودن شیطان، توجه عمومی جامعه به معنویات... اینا همه باب یه پرواز جانانه هست؛ اما تا این گرسنگی و ضعف میزنه به این شکم کارد خورده فوری میاد یعنی میام پای اینترنت و تلویزیون و کوفت و زهر مار تا فراموشش کنم. به جای اینکه از این مرحله گذر کنم و شوق پرواز داشتهباشم از سرعت زیاد روی زمین وحشت میکنم!
فقط کافیه همینکه از برکت ماه رمضان یه کم از دنیا بریدم گاهی هم به آسمان نگاه کنم و برای ابرا دست تکون بدم. سرعت که گرفتم دعای سفر بخونم، کمربندهامو محکم ببندم و از آسفالت داغ باند پرواز دل بکنم.
نمیدونم. شایدم چرخای جلوم خرابه!