ورد سحری

اولین مرحله آزمون اعطای مدرک تخصصی به حافظان قرآن به سلامتی برگزار شد .
نظم و قوانین جلسه امتحان مثل کنکور بود البته با فضایی کاملا قرآنی . از هر جزء قرآن پنج سوال شامل یک سوال حفظ و سه ترجمه و یک مفاهیم بود . در هر سوال یک آیه قرآن موضوع اصلی بود و بیشتر از آنکه از ما جواب بخواهد سوالاتش آموزنده بود و گزینه درست نور بالا می زد !
نتیجه ها را 5 مرداد اعلام می کنند و اواخر مرداد و شهریور خوان دوم یا همان امتحان شفاهی حفظ است .
بعد از امتحان با یکی از خانمهای شرکت کننده در امتحان صحبت کردم . جواب سوالات را در قرآن پیدا کردیم . از میزان محفوظاتمان گفتیم و اساتید و خاطرات دوران حفظ قرآن . از مرور و تثبیت آیه ها ، شرکت در کنکور ارشد علوم قرآنی و انگیزه مان از شرکت در این امتحان . به نقاط مشترکی هم رسیدیم و دوستان مشترک . انگار هر شرکت کننده عضوی از جامعه بزرگ قرآنی کشور بود.
و با هم به نتایج مشترکی رسیدیم . اینکه باید در این سنوات آهسته و پیوسته مرور می کردیم و هنوز هم دیر نشده . اینکه باید از هر فرصت کوتاهی برای قرائت قرآن استفاده کنیم و حافظه موبایلمهامان را از فایلهای صوتی ترتیل قرآن پر کنیم .
و من به یاد ایام خوش حفظ قرآن افتادم .

ایامی خوش


نوشته شده در جمعه 86/4/22ساعت 12:52 عصر توسط سحر| نظرات ( ) |

برای آزمون مدرک تخصصی حفظ قرآن ثبت نام کردم . فعلا رشته حفظ ده جزء تا اگه خدا بخواد کم کم همه قرآن رو مسلط کنم .
دیروز داشتم توی سایت دار القرآن دنبال اخبار آزمون می گشتم . ماشاالله هفت خوان رستم رو باید بگذرونیم . از امتحان کتبی و تستی گرفته تا شفاهی و صوت و لحن و تجوید و ترجمه و در مراحل بالاتر تفسیر و علوم قرآنی .
در یه قسمت سایت آمار نهایی تعداد حفاظ شرکت کننده روبا تفکیک جنسیت نوشته بود که خیلی برام جالب بود . در اغلب استانها تعداد دخترها از پسرها بیشتر هست و اگه به آمار کل شرکت کنندگان نگاه کنیم نکته جالبی رو متوجه میشیم .
در بین پسرها بیشتر از همه متقاضی برای حفظ کل قرآن بوده .
در بین دخترها بیشترین متقاضی برای حفظ ده جزء قرآن بوده .

و این یعنی پسرها وقتی یک کاری رو شروع کنن تا تهش میرن و دخترها تعداد بیشتریشون کار رو شروع می کنندو نیمه رها می کنند ! چنانکه خدای ما در قرآن گفت : و لیس الذکر کالانثی. و او را مریم نام نهادند و مریم شبیه هیچ پسری نبود ! و البته این شبیه نبودن به معنای این نیست که دخترها به پای پسرها نمی رسند و اگر مثلا تعداد زیادی دختر اجزاء کمتر حفظ می کنند اجرشان کمتر از تعداد پسران کمتری است که حافظ کل هستند . دخترها مثل پسرها نیستند و هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید .
از امروز باید شروع کنم . از بسم الله سوره حمد تا آخر جزء ده . مرحله اول امتحان به صورت کتبی همراه با ترجمه هست . امیدوارم به خاطررابطه بیشتر با قرآن وبلاگم هم پر بار تر بشه .

قرآن


نوشته شده در پنج شنبه 86/4/7ساعت 5:19 عصر توسط سحر| نظرات ( ) |

از امروز صبح که دیدم وبلاگم برگزیده شده همش توی این فکر بودم که مگه چه وبلاگ فوق العاده و فعالی! داشتم که برگزیده شد ؟ وبلاگی با  17 مطلب و سه ماه یک بار به روز شدن هم ارزش برگزیده شدن داره؟
دوباره دست نیاز به سوی خالق بی نیاز و کتاب غنی و پرمحتواش دراز کردم تا ببینم برگزیده شدن از دیدگاه قرآن چه جایگاهی داره؟
در آیات ابتدایی سوره مبارکه طه داریم که « و انا اخترتک فاستمع لما یوحی » جایی که خداوند خطاب به حضرت موسی (ع) فرمودند که من تو رو انتخاب کردم پس به چیزایی که میگم گوش کن . یعنی انتخاب شدن از طرف خدا هست که انسان رو به مقام پیامبری چون موسی می رسونه و بالاتراز اون پیامبر اعظم (ص) که روز انتسابشون به پیامبری رو همه به نام روز مبعث (= از ریشه بعث به معنی برگزیده شدن ) می شناسیم . پس انتخاب شدن از جانب خدا هست که ارزش داره و می ارزه که آدم براش پاچه خواری بکنه . هر چند اینجورجاها پاچه خواری بی فایده هست مگر شفاعتی که اونم شرایط خودشو داره .
اما برگزیده کردن با ملاک های این دنیایی هم خالی از فایده نیست و در این مورد خاص ما انتخاب وبلاگ برگزیده . در آیه 120 سوره نحل داریم که « ان ابراهیم کان امه قانتا لله حنیفا و لم یک من المشرکین » و آیه بعدش : « شاکرا لانعمه اجتباه و هداه الی صراط مستقیم » برای پیامهای این دو آیه به تفسیر نور مراجعه کردم و اینقدر مطالبش جالب بود که یه لحظه فکر کردم مخصوص انتخاب وبلاگ نوشته .
1- تجلیل از مردان خدا و معرفی الگوها و قهرمانان توحید یک شیوه تربیتی است . « ان ابراهیم » . ماشالا به پارسی بلاگیا با این شیوه تربیتی مدرن !
2- در راه حق از تنهایی نهراسید . « ان ابراهیم کان امه » اگه برای حق وبلاگ می نویسید تنهایی و گروهی و برگزیده شدن و نشدن و مورد توجه قرار گرفتن یا نگرفتن دیگه مهم نیست .
3- انتخاب خداوند بر اساس شایستگی خود انسان است . « قانتا ، حنیفا ، شاکرا ، اجتباه » و چون تنها خداست که همه شایستگی های انسان رو می دونه پس نمیشه به بنده هاش ایراد گرفت که چرا وبلاگ کم کاری مثه « کله سحر» رو برگزیده کردید ... اونا به حسب ظاهر تصمیم می گیرن . کاش وبلاگامون  برگزیده خدایی بشه . 
4- در این آیات خداوند پنج کمال برای ابراهیم بر می شمرد و سپس پنج مقام به او می دهد که اولین مقام انتخاب شدن از جانب خداست . پنج کمال : امة ( امت ) ، قانتا ( خاضع در برابر خدا ) ، حنیفا ( حق گرا ) ، شاکرا ( شکر گزار ) ، لم یک من المشرکین ( از مشرکان نبود )
5-  اگر پنج تا صفت بالا رو دارید ولی هنوز وبلاگتون برگزیده نشده ناراحت نباشید چون از طرف خدا انتخاب شدید و همین الان برگزیده شدنتون رو تبریک میگم ، پس گوش کن ببین چی میگه خدا؟! ( فاستمع لما یوحی )
6- و در آخر دل کسایی که خیلی شایسته برگزیده شدن نبودن و وبلاگشون انتخاب شده  بسوزه چون : آن را که خدا برگزیند به مقصدش می رساند . « اجتباه ... هداه الی صراط مستقیم »
7- توی این آیه بعد از اینکه میگه ابراهیم شاکر بود اشاره میکنه که برگزیده اش کردیم ، یعنی اگه شاکر باشید و از اینکه توی سایت خوبی مثل  پارسی وبلاگ دارید شکر گزار باشید برگزیده هم میشید . حالا یا خدایی یا دنیایی. قانون دنیا اینه که لئن شکرتم لازیدنکم ... شکر نعمت نعمتت افزون کند .
8 - چون حس میکنم خیلی مطلب خوبی نوشتم از مدیران گرامی خواهش مندم این مطلبم رو برگزیده کنند! چه کسی سخنی بهتر از حرف خدا داره؟
و من احسن من الله قولا؟ و من احسن من الله حدیثا؟

پ ن : در ذکر آیه مطلب قبلی اشتباه کوچیکی شده بود که آخرین آیه جزء سوم رو اولین آیه جزء چهارم حساب کردم چون در اولین صفحه جزء چهار قرار داره . راستش برای نوشتن وبلاگ و برای اینکه به خودم هم ثابت بشه حافظ هستم برای پیدا کردن نشانی و حتی نوشتن ترجمه به قرآن مراجعه نمی کنم و شما پس و پیش شدن یه آیه رو به خوبی خودتون ببخشید .


نوشته شده در سه شنبه 85/12/22ساعت 7:59 عصر توسط سحر| نظرات ( ) |

چهارشنبه امتحان نحو داشتیم . آیه ای بود که باید ترکیبش می کردیم . فکر میکنم شنیده باشید . آیه معروفی هست . اولین آیه از اولین صفحه جزء چهارم قرآن .



منم که این آیه رو دقیقا خونده بودم تمام جزئیات ترکیبش رو با حوصله نوشتم . اما این آیه برام مفهوم دیگه ای هم داشت که هیچ وقت فراموش نمیکنم .
همه آیات قرآن جای تدبر داره اما موقع حفظ به بعضی از آیات که می رسیدیم واقعا قفل می کردم و معنیشو نمی فهمیدم  . یکی از آیات همین آیه  سوره آل عمران بود . ترجمه اش این هست که هرگز به حقیقت نیکی نمی رسید تا آنکه از چیزی که دوست دارید انفاق کنید . اصلا چرا باید چیزی که دوست دارم رو انفاق کنم ؟ شاید چیزی رو دوست نداشته باشم ولی ارزشش بیشتر باشه ... چرا با انفاق دوست داشتنیهامون خودمون رو اذیت کنیم؟
دو سال پیش بود که برای اولین بار سفر عمره مشرف شدم . در سالن انتظار فرودگاه تهران بودیم که با اشاره مادرم متوجه حضور آقای احمدی مجری موفق سیما در برنامه های مذهبی شدم . طی آشنایی که توی یه همایش باهاشون داشتم می دونستم که ایشون حافظ قرآن هم هستند . رفتم جلو وعرض سلام و ادبی و گفتم که حافظ هستم و عازم مکه هستم و ازشون خواستم در ابتدای قرآن کوچکی که به همراه داشتم چند خطی برای تبرک بنویسند . استخاره زدند و آیات اولیه سوره مبارکه توبه آمد ! بنده خدا هم توبه کرد و با کلی عذر خواهی چیزی ننوشت . منم که از خدا  ضد حال خورده بودم  پیش خانواده برگشتم که دیدم شخص همراه آقای  احمدی جلو اومدند و تسبیه دانه درشت سبزی رو بهم دادند و گفتند این را اوشون به تازگی از مکه آوردند و متبرک است . خلاصه ما گل از گلمان شکفت و ازهمان لحظه همیشه همراهم بود و باهاش ذکر و تسبیح می گفتم...
تا اینکه یک روز که جلوی در مسجد النبی نشسته بودم خانم عربی به گمانم از سرزمین لبنان یا مصر جلویم نشسته بود و چشم دوخته بود به تسبیح در دستم . بهم گفت : این رو میدی به من ( به زبان عربی البته ) گفتم : نه ! این هدیه هست . از اون اصرار و ازما انکار . با اینکه دلم نمی خواست دل کسی رو بشکنم اما نمیخواستم دل خودم را هم با از دست دادن اون تسبیح بشکنم ...
به هتل برگشتیم . اومدم تسبیح رو از توی کیفم  در بیارم تا دوباره نگاهی بهش بندازم که ... که دیدم بعله جا خالیه و تسبیح نیست ... هر چی گشتم و فکر کردم و حدس زدم نتونستم بیابمش و به لطف خدا که این آیات مبارک رو به ذهنم عطا کرده مدام این آیه جلوی چشمام رژه می رفت که :



نوشته شده در جمعه 85/12/18ساعت 8:55 صبح توسط سحر| نظرات ( ) |

واقعا هیچ توجیهی برای این مدت ننوشتنم ندارم با اینکه دسترسی به نت هم داشتم.
موضوع هم داشتم . یکی نمایشگاه بین المللی قرآن تهران و دیگری مسابقات حفظ قرآن که تقریبا دو هفته پیش شرکت کردم و هیچ مقامی نیاوردم.
حتی کامنتهای دوستان رو هم مطالعه نکرده بودم و الطاف مجازی شون رو .
چون نمایشگاه قرآن دیگه از وقتش گذشته و چیزهایی که همون موقع به ذهنم رسید ، پرید ... میرسیم به مسابقه قرآن .
یکی از نتیجه های خوشمزه حفظ قرآن شرکت در مسابقات هست . خدا رو شکر این دوره زمونه مسابقات تنوع بیشتری پیدا کرده و هر کس با هر میزان حفظ و توانایی می تونه شرکت کنه .
مثلا توی این دوره حفظ دو ، پنج ، ده ، بیست و کل قرآن رو داشتیم .
برخی مسابقات ترکیباتی از حفظ و مفاهیم هست . و برخی صرفا مفاهیم و البته با آزادی کامل برای انتخاب اجزاء یا سوره های مورد نظر . مسابقات ترتیل و قرائت هم که جای خود داره .
و البته در مورد مسابقات قرآن ، تازگی سایر رشته های هنری رو هم به مسابقات قرآن مربوط می کنن مثل کلیپ و فیلمنامه نویسی و داستان نویسی و فیلم کوتاه و عکاسی و غیره و ذالک.
مهم اینه که با هر توانایی هر چند اندک حضور داشته باشیم .
مثلا برای همین مسابقات اخیر من در رشته حفظ ده جزء شرکت کردم و تنها 5 روز قبل از مسابقات خبردار شدم و تا روز آخر فکر می کردم که چون آمادگی کافی ندارم بهتره که شرکت نکنم .
اما وقتی وارد اون جمع شدم ، جمعی که همه دغدغه شون قرآن بود ؛ هر چند به ظاهر... خدا رو شکر کردم که دوباره من رو به همچین محیط نورانی برگردوند و باعث شد حتی یک روز هم که شده روحم رو با نوای قرآن جلا بدم.
البته بماند که هر چی هم دعا کردم آیه های آسون بهم بیفته نیفتاد و طبق معمول وقتی قرعه های بقیه رو می شنوی حس میکنی می تونستی اونها رو خوب جواب بدی و سوال تو سخت ترین سوال بوده!!!
میدونم که اینها بهونه هست ... و البته خدا هم به بهونه راه دادن من به این مسابقات دوباره من رو به یاد قرآن انداخت و اینکه دارم ازش دور می شم و حتی وبلاگ قرآنیم هم به روز نمی کنم!
بهونه های خدا عجب کارسازه 

نوشته شده در پنج شنبه 85/9/23ساعت 3:21 عصر توسط سحر| نظرات ( ) |

<   <<   41   42   43   44   45   >>   >